تنزل رتبه دادن به، غیر محرمانه کردن، مقاماجتماعی کسی را از بین بردن سایر معانی: (اسناد و مدارک را از صورت محرمانه به صورت عادی درآوردن) غیرمحرمانه کردن، واراز کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رده بندی کردن، استنتاج کردن، شامل کردن، استقراء کردن سایر معانی: گنجاندن، مشمول (چیزی)کردن، جزو (چیزی)کردن، درج کردن
قیمت یابی کردن، ارزشیابی کردن، تعیین قیمت نمودن، ارزش چیزی رامعین کردن، ارزیابی کردن [حقوق] تقویم کردن، ارزیابی کردن، ارزشیابی کردن