سه، شماره 3 سایر معانی: سه (3)، سه تا [برق و الکترونیک] سه [ریاضیات] سه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قصبه، شهر، شهرک، شهر کوچک، قصبه حومه شهر سایر معانی: شهر (معمولا از village بزرگتر و از city کوچک تر)، مرکز شهر، (در شهر) مرکز دادوستد، اهل شهر، شهروندان، شهری، وابسته به شهر، (امریکا) رجوع ...
حقه بازی، دغل زنی سایر معانی: حقه بازی، دغل زنی
خشونت، سبعیت، وحشیگری سایر معانی: truculence وحشیگری
دو سایر معانی: دو (2)، دو تا، دو عدد، زوج، جفت، (ورق بازی) دولو، خال دو، (تاس بازی) دو، عدد دو، شماره ی دو، شماره دو [برق و الکترونیک] دو [ریاضیات] دو
شجاعت، دلاوری، بهادری سایر معانی: valiancy بهادری، مردانگی
شجاعت، دلیری، اهمیت، دلاوری، ارزش شخصی و اجتماعی، ارزش مادی سایر معانی: رشادت، بی باکی، تهور، دلاوری (انگلیس: valour)
گزاف گویی، پرگویی، دراز نویسی، اطناب گویی سایر معانی: اطناب گویی، دراز نویسی، پرگویی، گزافگویی
پر لفظی، لفاظی
مبحث مطالعۀ برهمکنش نیروهای آئرودینامیکی و سازههای کشسان [هوافضا]
واژههای مصوب فرهنگستان
آزمونی که در آن مادهای با غلظت مشخص را در تماس با اندامگانی خاص قرار میدهند تا میزان سمی بودن آن ماده را تعیین کنند [مهندسی محیط زیست و انرژی] ...
توجه جلبشده به یک فرد یا سازمان یا محصول ازطریق رسانهها، در هنگام وقوع که یک رویداد موردتوجه مردم که ممکن است موجب حسنشهرت آن فرد یا سازمان یا محصول شود [بازاریابی] ...