مانند پارچه ی چیت، چیت مانند، چیتی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وابسته به فاحشه، فاحشه وار، زرق و برق دار و بد سایر معانی: فریبا، خوش ظاهر (و بد باطن)، جلف، پر زرق و برق، هرزه، بی بندوبار، (در اصل) جنده وار، فاحشه مانند، روسپی وار
خسیس، بی قوت، فقیر، تنگ چشم سایر معانی: تهیدست، بی چیز، آس و پاس، ممسک، جوکی
خسیس، ناخن خشک، ممسک، ژکور، زفت، کنس، پست، خشک دست، خسیس