meretricious
معنی
وابسته به فاحشه، فاحشه وار، زرق و برق دار و بد
سایر معانی: فریبا، خوش ظاهر (و بد باطن)، جلف، پر زرق و برق، هرزه، بی بندوبار، (در اصل) جنده وار، فاحشه مانند، روسپی وار
سایر معانی: فریبا، خوش ظاهر (و بد باطن)، جلف، پر زرق و برق، هرزه، بی بندوبار، (در اصل) جنده وار، فاحشه مانند، روسپی وار
دیکشنری
مرطوب کننده
صفت
meretriciousوابسته به فاحشه
meretricious, slatternlyفاحشه وار
meretriciousزرق و برق دار و بد
ترجمه آنلاین
متریک
مترادف
blatant ، bogus ، brazen ، chintzy ، counterfeit ، garish ، glaring ، insincere ، loud ، misleading ، ornate ، phony ، plastic ، put on ، sham ، showy ، spurious ، superficial ، tawdry ، tinsel ، trashy