penurious
/ˌpeˈnjuːriəs/

معنی

خسیس، بی قوت، فقیر، تنگ چشم
سایر معانی: تهیدست، بی چیز، آس و پاس، ممسک، جوکی

دیکشنری

ناقص
صفت
poor, needy, penuriousفقیر
penuriousتنگ چشم
stingy, miserly, abject, mean, parsimonious, penuriousخسیس
penurious, atonicبی قوت

ترجمه آنلاین

بیچاره

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.