تکفیرامیز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تمثیل، استنساخ، نمونهاوری، مثال اوری سایر معانی: (از طریق مثال نشان دادن) با مثال روشن کردن، مانند آوردن، مثال، نمونه، سرمشق، استنسا
روشن کردن، توضیح دادن، تفسیر کردن، تاویل کردن سایر معانی: (چیز مبهم یا مشکل یا کنایه آمیز را) روشنگری کردن، بیان کردن و توضیح دادن، واگشودن، بازگشودن، ظاهرکردن
توضیح، شرح، بیان، تشریح
(فرانسه - به ویژه در ادبیات) توضیح وتفسیر متن، متن نمایی، نوشتارواگشایی
توضیح دهنده، مفسر
توضیحى
خشک کردن، خشکانیدن سایر معانی: خشکاندن، خشکیدن، ورخشکیدن، ورخشکاندن
داروى خشکاننده، داروى خشکى اوز
ساختن، از خود در آوردن، تقلید و جعل کردن، بافتن و از کار در آوردن سایر معانی: بنا کردن، (در کارخانه یا کارگاه و غیره) تولید کردن، فروردن، فرآوردن، همگذاشت کردن، (دروغ) بهم بافتن، (داستان و غ ...
[صنایع غذایی] غذای فرموله شده، غذای ساخته شده : غذایی است که از ترکیبات خاص درست میشود. مثل همبرگر که از پودر سویا درست میشود.
حملۀ برساختی [رمزشناسی] حملهای که در آن یک طرف غیرمجاز اطلاعات جعلی وارد سامانه میکند
واژههای مصوب فرهنگستان