فراخواننده، فراخوانگر، احضارکننده، یادآور
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[خاک شناسی] کاتیون تبادلی
[خاک شناسی] درصد کاتیون تبادلی
تکفیر، اخراج
طرد کردن، تکفیر کردن سایر معانی: (از کلیسا اخراج و از مراسم مذهبی مانند ازدواج یا کفن و دفن محروم کردن) تکفیر کردن، بی دین خواندن، تکفیر شده، تکفیری، آدم تکفیر شده
تکفیرامیز، تکفیرى، تکفیرکننده، بیرون کننده
تکفیرامیز
تمثیل، استنساخ، نمونهاوری، مثال اوری سایر معانی: (از طریق مثال نشان دادن) با مثال روشن کردن، مانند آوردن، مثال، نمونه، سرمشق، استنسا
روشن کردن، توضیح دادن، تفسیر کردن، تاویل کردن سایر معانی: (چیز مبهم یا مشکل یا کنایه آمیز را) روشنگری کردن، بیان کردن و توضیح دادن، واگشودن، بازگشودن، ظاهرکردن
توضیح، شرح، بیان، تشریح
(فرانسه - به ویژه در ادبیات) توضیح وتفسیر متن، متن نمایی، نوشتارواگشایی
توضیح دهنده، مفسر