[کامپیوتر] پول و نقدینگی الکترونیکی .
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حسابداری] گردش وجوه نقد مورد انتظار
قانون ـ فقه : نقد
[ریاضیات] به صورت پولی، به صورت نقدی، نقدی، با پول
[ریاضیات] جریان نقدی درآمد
[حسابداری] جریان خروج وجه نقد
[حسابداری] الگوی متغیر گردش نقدی
ممیز، مامور رسیدگی، شنونده، ممیز حسابداری، مستمع سایر معانی: حسابرس، شنودگر [حقوق] حسابرس، ممیز [نساجی] حسابرس
سختی را با شجاعت تحمل کردن، تاب آوردن، سوختن و ساختن، (عامیانه) مردن (به ویژه در نبرد)
ثروت باد اورده، منبع عایدی مهم، رگه بزرگ طلا یا نقره سایر معانی: رونق، بهروزی، دستیابی ناگهانی به ثروت و موفقیت، (کان شناسی) رگه یا انباشته ای غنی از سنگ معدنی، رگه ی پربار [نفت] رگه ی سرشار ...
بایگان، خزانه دار، صندوقدار، گنجور دانشکده سایر معانی: گنجور، صندوقدار (به ویژه در دانشگاه ها و آموزشگاه ها)
چک تضمین شده سایر معانی: (بانکداری) چک تضمین شده، چک گواهی شده