(ارتش) انضباط استتار، اصول و مقررات نهانسازی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اقدامات استتاری [علوم نظامی] اقداماتی که نیروهای خودی انجام میدهند تا با استفاده از مواد طبیعی یا مصنوعی، افراد یا مواضع راهکنشی خود را از دیدبانی دشمن حفظ کنند و بدینترتیب باعث ...
واژههای مصوب فرهنگستان
کمین، کمینگاه، یک دسته نظامی کمین کرده سایر معانی: رجوع شود به: ambush، نظ کمین
کمین، دام، کینگاه، مخفی گاه سربازانبرای حمله، سربازانی که درکمین نشسته اند، کمین کردن، در کمین نشستن سایر معانی: حمله از کمینگاه، کمین تک، (به منظور غافلگیری) پنهان شدن، خف کردن، سرپناه، کمی ...
اختفاء، پنهانی، پنهان بودن سایر معانی: 1- پنهان سازی، مستوری، اختفا 2- کتمان، پرده پوشی 3- نهانگاه [زمین شناسی] اختفاءحفاظت در برابر دید دشمن [حقوق] کتمان (حقیقت)، اخفا، اختفا ...
تغییر قیافه یاسیما، پوشیدگی، کتمان
وانمود کردن، پنهان کردن، نادیده گرفتن، تلبیس کردن، تدلیس کردن، بهانه کردن، خشکه مقدس بودن سایر معانی: عوام فریبی کردن، لاپوشانی کردن، (مهجور) تظاهر کردن
پوست، چرم، پوست خام گاو وگوسفند وغیره، پوشیدن، مخفی نگاه داشتن، ابشتن، خود را پنهان ساختن، پنهان شدن، پوست کندن، پنهان کردن، مخفی کردن، نهفتن سایر معانی: پنهان کردن یا شدن، نهان کردن یا شدن، ...
نا شناس، مجهولالهویه، نا شناخت، بانام مستعار سایر معانی: بیستار، باهویت یا لباس مبدل، به طور ناشناس، ناشناخته
بالماسکه، شادمانی، ماسک، لفافه، نقاب، روبند، پوشانه، ماسک زدن، پوشاندن، پنهان کردن سایر معانی: رخپوش، رخگیر، هر چیزی که پنهان کند یا ظاهر را عوض کند، پرده، پوشش، تظاهر، پوشش ایمنی چهره، چهره ...
حجاب دار، روبند زده، روگرفته، پوشیده، مستور، نهان، مبهم، در لفافه
اقداماتی که نیروهای خودی انجام میدهند تا با استفاده از مواد طبیعی یا مصنوعی، افراد یا مواضع راهکنشی خود را از دیدبانی دشمن حفظ کنند و بدینترتیب باعث گمراهی و سردرگمی دشمن شوند [ع ...