[زمین شناسی] آرامسازی جریان ترافیک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خیالی، خیال اندیش، خواب مانند، رویایی، خواب الود سایر معانی: خیال انگیز، رویاآمیز، اهل خواب و خیال، خیال باف، خیال پرور، مهبم، گنگ، (چشم) خمار، ملایم و خوشایند
مواد مخدره، مسکن، منوم، مخدر، مربوط بهمواد مخدره سایر معانی: ماده ی مخدر (مثلا تریاک و مرفین و هرویین و غیره)، هر چیزی که کرخ یا سست می کند، آرام کننده، تخدیر کننده، سستگر، کرخ ساز [شیمی] ما ...
آرام بخش، داروی مسکن، تسکین دهنده، تسکین پذیر سایر معانی: (دارو) آرامبخش، مسکن (به ویژه برای اعصاب و روان) [بهداشت] آرام بخش
خواب الود، منوم، کرخت، داروی خواباور سایر معانی: خواب آور (soporiferous هم می گویند)، وابسته به خواب و خواب آلود بودن، خوابی، نومی