خشککن محفظهای [علوم و فنّاوری غذا] ← خشککن سینیدار
واژههای مصوب فرهنگستان
[سینما] اتاقک خشک کن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[شیمی] قفسه کمکهای اولیه
قفسه یا کابینت آشپزخانه، (امریکا ـ k و c بزرگ) مشاوران غیررسمی اندرو جکسون رئیس جمهور امریکا، اشکاف یا گنجه مخصوص ظروف اشپزخانه
دولت سایه [علوم سیاسی و روابط بینالملل] هیئت وزیران منتخب جناح مخالف که درصورت پیروزی آن جناح جای هیئت وزیران حاکم را میگیرد ...
(انگلیس) کابینه ی خیالی حزب اقلیت، کابینه ی احتمالی
فرار مغزها (از کشور)، گروه اندیشمند (که به طور غیررسمی مورد مشورت قرار می گیرد)
دیپلمات، سیاستمدار، رجل سیاسی، سیاس، سایس سایر معانی: سیاست پرداز، سیاست کار (در مقایسه با: سیاستمدار politician و دولتمرد statesman)
کمد، میز ارایش، میز کشودار واینه دار، میز یاقفسه اشپزخانه سایر معانی: (کسی که به روش به خصوصی لباس می پوشد) - پوش، (تئاتر و غیره) دستیار لباس، (کسی که چیزی را می آراید) ویترین آرا، زخم بند، ...
صندوق، قفس، جعبه، خانه کوچک، کلبه سایر معانی: (ظرف برای انبار کردن) صندوق، گنجانه، قفسه، یخدان، کمد چینی آلات (در پایین کشو دارد و در بالا تاقچه)، (جانوران کوچک) لانه، مرغدان، آغل، رجوع شود ...
(هر گروه کوچک و اختصاصی که دارای قدرت یا نفوذ زیاد باشد) باند، جرگه، دار و دسته، درون گروه
قفسه قفل دار، قفل کننده سایر معانی: (در رختکن ها و غیره) قفسه ی فلزی (که لباس و غیره را در آن قرار می دهند)، صندوق (قفل دار)، (شخص یا چیز) قفل کننده، کلون گر، رجوع شود به: footlocker، قفسه ق ...