احمق، دهاتی جاهل، نفهم سایر معانی: دهاتی، جوزعلی، نقل علی، دهاتی وار، دهاتی مانند، زمخت، نافرهیخته
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ادم جنگلی سایر معانی: وابسته به دهات کوهستانی جنوب، (امریکا - عامیانه - معمولا تحقیر آمیز)، دهاتی اهل کوهستان های جنوب، روستایی، جوزعلی، ادم جنگلی غالبا از روی تحقیر
ادم بی دست و پا، ادم نادان و نفهم، ولگردی کردن، بیشعور دانستن، ریشخند کردن، سرفرود آوردن سایر معانی: آدم احمق و دست و پا چلفتی، نقل علی، (محلی) تعظیم کردن، نفهمی نشان دادن
کشاورز، دهاتی، رعیت، روستایی، روستایی، دهقانی سایر معانی: خرده کشاورز، کارگر روستا، زارع، فعله ی مزرعه، احمق، نابخرد، بی ادب، جاهل، (با تداعی کمی منفی) [زمین شناسی] روستایی، دهاتی، دهقانی، ک ...
ادم دهاتی، ناشی سایر معانی: (امریکا- خودمانی) دهاتی، هالو