(برق رسانی) نیمه خاموشی (هنگامی که برای صرفه جویی و غیره نیمی از چراغ های محله را خاموش می کنند - در مقابل: خاموشی یا خاموشی کامل blackout) [کامپیوتر] کاهش جریان برق - مدت زمانی که ولتاژ کاف ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیرگی، تاری سایر معانی: تاریکی، ظلمت، نابینایی، کوری، بی بصیرتی، پنهانی [کامپیوتر] تیره گی [نساجی] تیرگی ( عکس روشنی )
قطع، سوراخ، راه خروج، مدت، قطع برق، زمان قطع برق سایر معانی: (برق) قطع، خاموشی، (کار و غیره) وقفه، تعطیل، سورا [برق و الکترونیک] قطع برق بروز اشکال در سیستم برق . از آنجا که قطع برق حتی برای ...