darkness
معنی
تیرگی، تاری
سایر معانی: تاریکی، ظلمت، نابینایی، کوری، بی بصیرتی، پنهانی
[کامپیوتر] تیره گی
[نساجی] تیرگی ( عکس روشنی )
سایر معانی: تاریکی، ظلمت، نابینایی، کوری، بی بصیرتی، پنهانی
[کامپیوتر] تیره گی
[نساجی] تیرگی ( عکس روشنی )
دیکشنری
تاریکی
اسم
blur, darkness, gloom, turbidity, obscurity, dimnessتیرگی
opacity, dimness, darkness, obscurity, umbrageتاری
ترجمه آنلاین
تاریکی
مترادف
Cimmerian shade ، black ، blackness ، blackout ، brownout ، calignosity ، cloudiness ، crepuscule ، dark ، dimness ، dusk ، duskiness ، eclipse ، gloom ، lightlessness ، murk ، murkiness ، nightfall ، obscurity ، pitch darkness ، shade ، shadiness ، shadows ، smokiness ، tenebrosity ، twilight