[خودرو] گرانروی بروکفیلد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تره تیزک ابی، سیزاب
محله ی بروکلین (در شهر نیویورک - امریکا)
رشته کوه های بروکس (در شمال آلاسکا - از خاور به باختر امتداد دارد)
اثبات، بحی، استدلال، برهان، مباحثه، مشاجره، نشانوند، مناظره، یک سلسله دلایل قابل قبول سایر معانی: دلیل، علت، چرایی، بحث، اقامه ی دلیل، جدل، محاجه، بگومگو، دعوا، خلاصه ی موضوع، چکیده ی داستان ...
نهر، بستر نهر، ابکند سایر معانی: (در جنوب غربی ایالت متحده)، بستر رودخانه ی خشک، آبکند، ابگند [زمین شناسی] نهر، بستر نهر، آبگند جویبارهای فصلی و موقتی نواحی خشک و نیمه خشک که دارای دیواره و ...
برخورد، تصادم، تصادم شدید کردن سایر معانی: صدای بر هم خوردن دو چیز جامد، چکاچاک، جرنگ، ترق ترق، دنگ، (با صدای بلند) به هم خوردن، تصادم کردن، چکاچاک کردن، جرنگیدن، تضاد پیدا کردن، برخورد داشت ...
نهر سایر معانی: فرکند، ارغاب، مادی، (انگلیس) خور، شاخابه، آبنای، خلیج کوچک [عمران و معماری] جویبار - آبراهه - آبنای - جویبار ساحلی [زمین شناسی] نهر، جویبار، آبنای، جویبار ساحلی [آب و خاک] نه ...
تحمل کردن، متحمل شدن، بردباری کردن، طاقت چیزی راداشتن، تاب چیزی را اوردن سایر معانی: (درد و خستگی و غیره) تاب آوردن، رنج بردن، (درد) کشیدن، پایستن، یارا داشتن، (با شرایط نامساعد) ساختن، شکیب ...
زد و خورد، قیل و قال، بلوا سایر معانی: کتک کاری، جنگ و دعوا، کلنجار، مزاحمت
ایستادگی کردن، مانع شدن، مخالفت کردن با، مخالفت کردن، خودداری کردن از، مقاومت کردن، استقامت کردن، پایداری کردن سایر معانی: تن در ندادن، مقاوم بودن، تاب آوردن، پایدار بودن، دوام آوردن، تاوستن ...
رود، رودخانه سایر معانی: شط، هر چیز رود مانند، چوب بر، هیزم شکن، چاک دهنده [عمران و معماری] رودخانه - نهر - رود [کامپیوتر] رودخانه - مسیری از فضای سفید میان کلمات که به نظر می رسد در یک نوشت ...