تابع، پیرو، ملتزم، شاگرد، عشقبیاز، تعقیب کننده، دنبالگر سایر معانی: مرید، پسوا، مقتدی، گرونده، هواخواه، طرفدار، هوادار، دنباله رو، مشایع، ملتزم رکاب، پیشخدمت [زمین شناسی] دنباله رو ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خاصگی، عزیز دردانه، شخص یا جانور سوگلی، نوکریا وابسته چاپلوس سایر معانی: (تحقیرآمیز) سوگلی (به ویژه اگر اهل چاپلوسی باشد)، از خواص، مقرب، محبوب، افسر جز، یاور، پایور، مامور دونپایه، (مهجور) ...