گهواره [حملونقل ریلی] بخش اصلی عرضی یک مجموعۀ بوژی که بارهای بدنۀ واگن را ازطریق سامانۀ تعلیق به قابهای جانبی منتقل میکند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
مهار گهواره [حملونقل ریلی] میلهای با دو سر لاستیکی در دو سر انتهای گهوارۀ بوژی مسافری که یک طرف آن به قاب بوژی و طرف دیگر به گهواره وصل است ...
میراگر گهواره [حملونقل ریلی] ابزاری که با ایجاد اصطکاک، نوسانات همزمان فنرهای بوژی را مستهلک میکند
تحکیم کردن، (به منظور بهسازی) حمایت کردن، تقویت کردن، متحمل شده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دارای پشت، پشتی دار، پشت گرم سایر معانی: دارای پشتی یا تکیه گاه (معمولا در مورد صندلی و غیره)
دو شاخه، چوب زیر بغل، عصای زیر بغل، چوب پا، محل انشعاب شاخه از بدنه درخت، دو قاچ جلو و عقب، دوشاخه زیر چیزی گذاشتن، با چوب زیر بغل راه رفتن سایر معانی: (برای پا شکسته ها و غیره) چوب زیر بغل، ...
دوباره قوت قلب دادن، دوباره اطمینان دادن سایر معانی: مطمئن کردن، خاطر جمع کردن
تقویت کردن، حمایت کردن از، تایید کردن سایر معانی: بلند کردن، افراختن، نگهداشتن، نگهداری کردن، حمایت کردن، هواداری کردن، حفظ کردن، پاسداری کردن [حقوق] تأیید کردن، ابرام کردن، حمایت کردن ...
ویژگی بوژی فاقد گهواره در واگنهای باری [حملونقل ریلی]
صفحۀ فولادی زیرین بدنۀ گهواره که صفحههای قائم جان گهواره بر روی آن نصب میشود [حملونقل ریلی]
میلهای با دو سر لاستیکی در دو سر انتهای گهوارۀ بوژی مسافری که یک طرف آن به قاب بوژی و طرف دیگر به گهواره وصل است [حملونقل ریلی]
ابزاری که با ایجاد اصطکاک، نوسانات همزمان فنرهای بوژی را مستهلک میکند [حملونقل ریلی]