[پلیمر] مسدود شده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چارچوب خوانش بسته [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] خوانهای که رمزۀ پایان آن نابجا یا پیشرس است و مانع از ترجمۀ پروتئین میشود|||متـ . خوانۀ بسته ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[برق و الکترونیک] مقاومت بازداشته قسمت حقیقی آمپدانس بازداشته .
سد پرتاب [ورزش] در بسکتبال، منحرف کردن توپ پرتابشده در مسیرش به سمت سبد، پیش از طی کردن قوس فرودین، بهطوریکه از گل جلوگیری شود ...
[زمین شناسی] کانسنگ بلوکی شده رجوع شود به developed reserves (ذخایر توسعه یافته)
(مصر باستان و غیره - جمع) هیروگلیف، خط تصویری، خط نقشی، وات (حرف الفبا) نقشی، وابسته به خط نقشی، نگاشته شده به خط نقشی، (از نظر فهم) دشوار، بغرنج، دیر فهمیدنی، رمزی، خط هیروگلیف
فراز، صریح، دایر، باز، اشکار، بی ابر، مفتوح، ازاد، روباز، در معرض، رک گو، بی الایش، فاش، علنی، سرگشاده، گشوده، واریز نشده، بی پناه، باز شدن، اشکار کردن، بسط دادن، اشکار ساختن، افتتاح کردن، گ ...
محصور، منحصر، در مضیقه سایر معانی: (منطقه) ممنوعه، کرانبسته، محدود، واپاد شده، کنترل شده، تحت نظارت [حسابداری] محدود شده [ریاضیات] محدود شده
در بسکتبال، منحرف کردن توپ پرتابشده در مسیرش به سمت سبد، پیش از طی کردن قوس فرودین، بهطوریکه از گل جلوگیری شود [ورزش]
متغیری در نظریۀ صفبندی که بیانگر شمارهگیری دوبارۀ کاربر در مواجهه با انسداد برخوانی است [مهندسی مخابرات]
متغیری در نظریۀ صفبندی که بیانگر در نوبت ماندن کاربر به علت مسدود شدن برخوانی و ناممکن بودن تکمیل فوری برخوانی است [مهندسی مخابرات]
متغیری در نظریۀ صفبندی که بیانگر شمارهگیری دوبارۀ کاربر پس از اندکی درنگ در مواجهه با انسداد برخوانی است [مهندسی مخابرات]