علوم مهندسى : مخلوط روانشناسى : امتزاج [عمران و معماری] مخلوط کردن [مهندسی گاز] عمل مخلوط کردن، اختلاط [نساجی] مخلوط کردن - مخلوط سازی [معدن] همگنسازی (عمومی) - اختلاط (عمومی فرآوری) [پلیمر] ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نساجی] قسمت حلاجی - سالن حلاجی
[نساجی] روش مخلوط کردن مداوم (بوسیله چند جعبه توزین)
[شیمی] مخلوط سازی خشک [پلیمر] اختلاط خشک
[نساجی] باریک و مخلوط کردن ( الیاف)
[نساجی] روش مخلوط کردن نیمه مداوم
[نساجی] روش مخلوط حجمی
حرف بی صدا، حرف صامت، موافق، هم اهنگ، همخوان سایر معانی: همساز، هم آوا، هم صدا، متوافق، (عروض) دارای قافیه ی ناقص (رجوع شود به: consonance)
موسیقی، موزیکال، دارای اهنگ، موسقی دار سایر معانی: وابسته به موسیقی، موسیقیایی، خنیایی، رامشی، آهنگین، دارای موسیقی، به موسیقی درآمده، نمایش اپرا مانند که برخی مکالمات آن آوازی و خنیایی است ...
فرایندی درکی که در آن واجهای یک واژه در ترکیب با یکدیگر بهصورت یک کلمه درک میشود [شنواییشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان