blending
معنی
علوم مهندسى : مخلوط روانشناسى : امتزاج
[عمران و معماری] مخلوط کردن
[مهندسی گاز] عمل مخلوط کردن، اختلاط
[نساجی] مخلوط کردن - مخلوط سازی
[معدن] همگنسازی (عمومی) - اختلاط (عمومی فرآوری)
[پلیمر] آمیخته کاری، آمیخته سازی
[عمران و معماری] مخلوط کردن
[مهندسی گاز] عمل مخلوط کردن، اختلاط
[نساجی] مخلوط کردن - مخلوط سازی
[معدن] همگنسازی (عمومی) - اختلاط (عمومی فرآوری)
[پلیمر] آمیخته کاری، آمیخته سازی
دیکشنری
ترکیب کردن
فعل
mix, knead, shuffle, blend, jumble, combineمخلوط کردن
ترجمه آنلاین
مخلوط کردن