سازش، تبانی، ساخت وپاخت، هم نیرنگ، بست و بند سایر معانی: (در امور غیر قانونی) همدستی، توطئه [حسابداری] تبانی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پشم گوسفند وجانوران دیگر، پارچه خوابدار، لخت کردن، پشم چیدن از، چاپیدن، گوش بریدن، سروکیسه کرد ن سایر معانی: پشم (گوسفند و حیوانات مشابه)، کرک، دزدیدن، کلاه کسی را برداشتن، مال کسی را خوردن، ...
(به ویژه در نمایش) رقص و آواز، توضیح زاید، توضیح واضحات، توضیح گریز آمیز