(فیزیک) شتابگر الکترونی (با استفاده از میدان مغناطیسی که به سرعت عوض می شود به ذرات اتمی شتاب می دهد و آنان را در مسیر متمرکز و حلقوی نگه می دارد)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنبول، برگ تنبول
فوفل سایر معانی: بتل، فوفل (که در برخی از کشورهای خاور دور و شبه قاره ی هند به عنوان انگیخت گر جویده می شود)، فوفل فوفل
(گیاه شناسی) درخت فوفل (areca catechu)، درخت فوفل
نام دومین حرف الفبای عبری
هرچه باداباد
هانس آلبرخت بیتی (فیزیکدان امریکایی - متولد آلمان)
اندیشه کردن، بخود آمدن، بیاد اوردن سایر معانی: (همراه با ضمیرهای انعکاسی مثل yourself) به یاد آوردن، یادآوری کردن، بخود امدن
شهر بیت اللحم (زادگاه حضرت عیسی)، بیت لحم
قانون ـ فقه : نامزدى
قانون ـ فقه : نامزد
بموقع، در اولین فرصت، صبح زود، زود، بهنگام سایر معانی: (قدیمی) زود، بگاه، به سرعت، بی تاخیر