باریکه، هره خاکریز سایر معانی: باریکه یا پله ی بین خندق و دیواره ی دژ (berme هم می نویسند)، لبه ی جاده، حاشیه ی خاکی راه آسفالت شده، کنار جاده، باریکه ی بین تپه و دریا، کرانه، کوره راه ساحلی ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] لبه هره خاکریز، تاج سکو
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Mn++Mn+++2(PO4)2(OH)2•4(H2O) - وجه تسمیه : از نام دکتر Harry Berman (1902-1944) کانی شناس آمریکایی
رود برمجو (در شمال کشور آرژانتین جاری است و به رودخانه ی پاراگوئه می ریزد)
(زنانه و مردانه) شلوار کوتاه (تا بالای زانو)، شلوار کوتاه تا زیر زانو
مثلث برمودا (ناحیه ای در اقیانوس اطلس بین جزیره ی برمودا و پورتوریکو و ایالت فلوریدا که طبق روایاتی از سال های 1940 تا به حال چندین هواپیما و کشتی در آنجا ناپدید شده اند)
حرف، وراج، پرگو سایر معانی: (امریکا - عامیانه) دهان لق، رازگشا، خبرچین
خدمتکار، کلفت، خادمه سایر معانی: (در هتل ها و غیره) زنی که کارش نظافت اتاق است، مستخدمه، کلفت، کنیز، خادمه
قطع، بریدن سایر معانی: اندام
[آمار] شیوه لیبرمن-راس
[عمران و معماری] سکوی بارگذاری [زمین شناسی] سکوی بارگذاری
قطع، برش، تجزیه، تشریح، کالبد شکافی سایر معانی: تشریح (با: autopsy فرق دارد)، بررسی (جز به جز)، موشکافی، بازسنجی، تجزیه و تحلیل، بازبینی [خاک شناسی] بریدگی [آب و خاک] چاک چاک شدن ...