dismemberment
/ˌdɪˈsmembərmənt/

معنی

قطع، بریدن
سایر معانی: اندام

دیکشنری

تقسیم بندی
اسم
dismemberment, carvingبریدن
cut, cutting, format, outage, disconnection, dismembermentقطع

ترجمه آنلاین

تجزیه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.