خرس، اقاخرس، لقب روسیه ودولت شوروی، داشتن، زاییدن، تحمل کردن، متحمل شدن، در برداشتن، میوه دادن، تاب اوردن، بردن، مربوط بودن، حمل کردن سایر معانی: رودخانه ی بر (در ایالت های آیداهو، وایومینگ ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
1- فشارآوردن بر، تحت فشار قرار دادن 2- (برای رسیدن به هدفی) کوشیدن 3- رفتن یا آمدن به سوی (چیزی)، نزدیک شدن
(گیاه شناسی)، علف خرس، زنگوله ای نخدار (انواع گیاهان جنس yucca و nolina از خانواده ی agave که برگ های دشنه مانند دارند)، سخت در آغوش گیری، (مثل خرس) دو دستی بغل کردن
بخش عمده ی کار شاقی را به عهده داشتن، بیشتر بار چیزی را متحمل شدن
برنده شدن یا بودن، جایزه را بردن
خرس مانند، خرس وار، خشن و بدخلق، (بازار سهام) در حال نزول، (بها) در حال کم شدن، در حال افت، کساد، روبه کاهش، (بیشتر در مورد سهام و وضع بازار) بدبین، پیش بینی کننده ی افتادن قیمت ها
رجوع شود به: bear's breech) acanthus هم می نویسند)
داسه [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات] زائدهای خارمانند که در انتهای برونپوشینۀ (lemma) اغلب علفچمنیها از قبیل گندم میروید|||متـ . ریشک ...
واژههای مصوب فرهنگستان
ریشدار [زیستشناسی - علوم گیاهی] دارای کرکهای بلند معمولا دستهای یا خطی یا ناحیهای
بی ریش، ریش تراشیده، جوان، به سن بلوغ نرسیده، آبری بیردزلی (هنرمند و نقاش انگلیسی)
آبری بیردزلی (هنرمند و نقاش انگلیسی)، رجوع شود به: penstemon
ریلبند سوزن [حملونقل ریلی] ریلبندی چوبی یا بتنی که در سوزنها و تقاطعها ریل را نگه میدارد |||متـ . تراورس سوزن ...