زره دار، مجهز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حماسی، مربوط به رامشگری سایر معانی: حماسی، مربوط به رامشگری
(جانورشناسی) چسونه (انواع سوسک های جنس brachinus که حربه ی دفاعی آنها پرتاب مایعی بدبو است)
ریوند
اهل سرزمین لمباردی (در شمال ایتالیا) (رجوع شود به: lombard)
(نام شخصیت شعر کودکان) مادر هابارد، لباس گشاد زنانه
حفاظ، غلاف، نیام، غلاف شمشیر، غلاف کردن سایر معانی: (شمشیر و دشنه و غیره) نیام
انواع ماهی های آب شور که بدنی پهن و غلاف مانند دارند
ریوندخراسانی
شیوع، انفجار، شلیک، طوفان آتش، شکفتن، از هم پاشیدن، ترکیدن، منفجر کردن، قطع کردن سایر معانی: منفجر شدن، ترکاندن، پکیدن، کفتن، از هم باز شدن، ترکش، پکش، تلاشی، (در مورد تیراندازی با سلاح های ...
توپ اندازی، بتوپ بستن سایر معانی: آتش مدام، شلیک پیاپی، گلوله باران، زیر آتش توپ گرفتن، به توپ بستن، گلوله باران کردن، (توپخانه)، غریو
به آب انداختن کشتی، شروع کردن، انداختن، روانه کردن، پراندن، پرت کردن، اقدام کردن سایر معانی: (موشک و غیره) پرتاب کردن (از کشتی هواپیمابر و غیره)، (ضربه یا مشت و غیره) زدن، وارد آوردن، (کشتی ...