غیبت، غیبت کردن، پشت سرکسی سخن گفتن سایر معانی: غیبت (کسی را) کردن، پشت سر کسی حرف زدن، در غیاب کسی به او حمله کردن، گناه کسی را شستن، بدگویی کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاهش، افترا، کسر، بد گویی، کسر شان سایر معانی: کاهش (از چیز دلخواه)، سعایت، زشت یادی، بی اعتبارسازی، غیبت (پشت سر کسی حرف بد زدن) [ریاضیات] کاهش
کاهش، توهین، بی اعتباری، بی احترامی، خوار شماری، انکارفضیلت سایر معانی: کم ارج سازی، پست انگاری، دون سازی، بدگویی، بی ارج سازی
میهن فروش، یهودا اسخر یوطی سایر معانی: (انجیل) یهودای اسخریوطی (که به عیسی خیانت کرد)، (انجیل) یهودای نبی، (انجیل) یهودا (برادر حضرت عیسی)، خائن، آدم خیانتکار، اهل نارو زدن
دوست خیانتکار، مار خوش خط و خال، گرگ در لباس میش، آدم موذی، خطر پنهان، خطر محتمل، خطر نزدیک، دوست دو رو