کبابخانۀ ژاپنی [گردشگری و جهانگردی] غذاخوری ژاپنیای که در آن مشتریان دورتادور پیشخانی متصل به یک کبابپز بزرگ مینشینند و پیش از صرف کباب شاهد پخت آن هستند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
غذاخوری موضوعی [گردشگری و جهانگردی] غذاخوری با تزییناتی هماهنگ تداعیگر موضوعی خاص|||متـ . رستوران موضوعی
غذاخوری بینراهی [گردشگری و جهانگردی] محلی برای عرضۀ غذا به رانندگان ماشینهای سنگین|||متـ . رستوران بینراهی
غذاخوری سطح بالا [گردشگری و جهانگردی] غذاخوری با صورتغذای نسبتا متنوع که هم سرِ میز خدمات ارائه میکند و هم در پیشخان|||متـ . رستوران سطح بالا ...
سمعک، سخنگو، صوتی، اوا شنودی، وابسته به شنوایی، مربوط به صدا، مربوط به سامعه سایر معانی: وابسته به شناخت خواص صوتی در ساختمان (به ویژه از نظر انعکاس صدا)، پژواک شناختی، وابسته به صدا، اکوستی ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سمعی، سامعه، مربوط بشنوایی یا سامعه سایر معانی: وابسته به شنوایی، شنودی، (قدیمی) حاضران، شنوندگان، مربوط به ممیزی و حسابداری
نوتوانبخشی شنوایی [شنواییشناسی] افزایش توان ارتباطی شنیداری ـ گفتاری افراد دارای آسیب شنوایی مادرزاد با استفاده از سمعک و تربیت شنوایی و گفتاردرمانی و لبخوانی و ارتبا ...
رویکرد شنیداری ـ کلامی [شنواییشناسی] روشی در توانبخشی شنوایی با تکیه بر نشانههای شنیداری (acoustic cue) و عدم استفاده از ارتباط دستی و گفتارخوانی|||متـ . روش شنیداری& ...
احساس کردن، حس کردن، لمس کردن، محسوس شدن سایر معانی: با دست احساس کردن، پرماسیدن، پساویدن، دست مالیدن به (برای شناخت و غیره)، سهیدن، سترسا کردن، سوهیدن، حساسیت داشتن به، تحت تاثیر (چیزی) بود ...
عطر، رایحه و عطر، بوی خوش، چیز معطر سایر معانی: رایحه [شیمی] 1- بوى خوش، رایحه 2- خوشبویی، گل بویی (fragrancy هم می نویسند)
(آمریکا) رستوران کوچک و کثیف، رستوران محقر و ارزان
وضع، سیما، قیافه سایر معانی: منش، طرز رفتار، ریخت، رخساره، ظاهر