ازمایش، امتحان، عفو مشروط، ازادی بقید التزام، دوره ازمایش و کاراموزی، ارائه مدرک و دلیل سایر معانی: (در اصل) آزمایش دقیق، کند و کاو دقیق، (استخدام جدید وغیره) دوره ی آزمایشی، کارایی سنجی، کا ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسایش دهنده، رهائی دهنده، گره گشا
تحصیل، تعلیم، تدریس، کسب دانش سایر معانی: آموزش (در مدرسه و غیره)، شهریه، هزینه ی تحصیل، schoolfellow تدریس
مبتدی، کاراموز، تازه کار، نوچه، نو اموز سایر معانی: خامدست