بیان قهقرایی، پاداوج سایر معانی: افت، نزول، سقوط، نومیدی، یاس، بیان قهقرایی مثل gt; زنم مرد، مالم رابردند و سگم هم گم شد lt;، بیانی که هرچه پیش می روداهمیتش کمتر میشود، بیان قهقرایی نمودن [س ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استعاره، (جمع) صنایع ادبی
تحقیر، یاس، نومیدی شکست سایر معانی: سرخوردگی، نومیدی، سرازیر شدن هواپیما (پیش از فرود)، 1- پایین آوردن یا پایین بردن، 2- آهسته کردن، کند کردن، بطی کردن 3- مایوس کردن، سر خورده کردن، نومید کر ...