پیش روی، سبقت، تقدم، پیشی سایر معانی: (از نظر رتبه یا محل یا زمان) پیشتر بودن، جلوروی، پیش آیندی، اولویت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سبقت، برتری، تقدم، پیشی، امتیاز، اولویت، حق تقدم سایر معانی: ارجحیت، سابقه، (رده بندی سفرا یا کارمندان و غیره برحسب) ارشدیت (precedency هم می گویند)، پیشتر یا ارجح بودن (از نظر زمان یا رتبه ...