antecedence
/ˌæntɪˈsiːdns/

معنی

پیش روی، سبقت، تقدم، پیشی
سایر معانی: (از نظر رتبه یا محل یا زمان) پیشتر بودن، جلوروی، پیش آیندی، اولویت

دیکشنری

پیش داوری
اسم
priority, primacy, precedence, preference, lead, antecedenceتقدم
pussy, precedence, kitty, priority, antecedence, precedencyپیشی
overtaking, overtake, precession, lead, precedence, antecedenceسبقت
advance, progress, precession, onrush, march, antecedenceپیش روی

ترجمه آنلاین

مقدمه

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.