اَریخت [مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] ویژگی یک جامد غیرمتبلور
واژههای مصوب فرهنگستان
[برق و الکترونیک] پوسه ی بی شکل پوسهی فلزی با نظم مغناطیسی که روی پولک نیمرسانا یا سایر مواد نشانده می شود .
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] جسم بی شکل [خاک شناسی] ماده بی شکل [آب و خاک] اجسام بی شکل
[پلیمر] پلیمر بی شکل، حالتی است که در آن زنجیرهای پلیمر در بی نظم ترین وضعیت خود از نظر شکل مولکولی قرار دارند به آن پلیمر غیر بلوری هم گفته می شود. از این نوع پلیمرها می توان به پلی استایرن ...
[برق و الکترونیک] پیل سیلسیمی بی شکل پیل فوتو ولتایی ساخته شده از سیلسیم بی شکل به همراه اتم های هیدروژن که با ساختار اتمی نامنظم به روی بستر نشانده شده است .
[زمین شناسی] بی شکل (از نظر بافت وساخت)
[نساجی] آمرفی - بی نظم
تغییر شکل، دارای خاصیت تغییر یابی سایر معانی: paramorphic دارای خاصیت تغییر یابی ازیک ماده معدنی بماده الی
بی شکل، بی ریخت سایر معانی: بی دیس، نامشخص، بی سیما، بی صورت
تیره، تار، شبیه سحاب، بشکل ابر سایر معانی: سحابی مانند، میغ واره مانند، ابری، ابرآلود، مه آلود، محو
(امریکا - خودمانی - زن) دارای بقچه بندی خوب، کمی چاق ولی خوش هیکل
ویژگی یک جامد غیرمتبلور [شیمی]