ابهام [زبانشناسی] [زبانشناسی] وضعیت ناظر بر واژه یا جملهای که بیش از یک معنی دارد|||[مهندسی نقشهبرداری] عدد صحیح طولِموج در فاصلۀ بین فرستنده و گیرنده|||متـ . ع ...
واژههای مصوب فرهنگستان
ابهام دستوری [زبانشناسی] ← ابهام ساختی
[زمین شناسی] ابهام فاز اولیه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دوسر، حرف دو پهلو سایر معانی: دوسر، حرف دو پهلو
ابهام، طفره، دروغ سایر معانی: دروه
نا معلومی سایر معانی: نامحدودی [ریاضیات] ابهام
اضداد، قیاس ضد و نقیض، بیان مغایر سایر معانی: (اظهاری که ظاهرا متناقض یا چرند است ولی ممکن است واقعا درست باشد) گفته ی متناقض نما، معما نما، ناسازه، خرق اجماع، پارادکس، چرند نما، پارا دخشی، ...
روشنی، وضوح، شفافیت
روشنی، وضو، شفافیت
قلبی، ناسرگی، بدلی، نادرستی، حرامزادگی
نا معلومی، شک، تردید، چیز نامعلوم، بلاتلکیفی سایر معانی: بلاتکلیفی، عدم قطعیت، غیر محرز بودن، محقق نبودن، نا پابرجایی، ناپایداری، بی ثباتی، تزلزل، عدم ثبات، دودلی، سرگشتگی، شبهه، احتمال، اتف ...
ابهام ناشی از صورتبندی متفاوت سازهها نسبت به یکدیگر|||متـ . ابهام ساختی structural ambiguity, |||constructional homonymy/constructional homonimity [زبانشناسی] ...