[حقوق] تحویل در کنار کشتی (بهای کالا به علاوه هزینه حمل تا کنار کشتی)(... بندر بارگیری تعیین شده)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پهلو به پهلو سایر معانی: مجاور (همدیگر)، در کنار هم، پهلوی هم
یک وری سایر معانی: از یک طرف، از یک سوی، یکسویه، یک طرفه، از پهلو، یک بری
با، پیش، بطرف، برخلاف، بوسیله، بعوض، در جهت، در ازاء سایر معانی: در جایی یا برای اداره ای کار کردن، از، درباره ی، در مقایسه با، با همان شرایط، به خوبی...، به همان خوبی که، کاملا مثل، همراه، ...