معنی
با، پیش، بطرف، برخلاف، بوسیله، بعوض، در جهت، در ازاء
سایر معانی: در جایی یا برای اداره ای کار کردن، از، درباره ی، در مقایسه با، با همان شرایط، به خوبی...، به همان خوبی که، کاملا مثل، همراه، هم عقیده، یکدل، موافق (با)، در حمایت از، به سود، به نفع، از نظر ...، برای ...، از شدت ...، به خاطر ...، دارای، نزد ...، تحت سرپرستی ...، علیرغم، با وجود، در سوی، نسبت به، با درنظر گرفتن، طبق، بنابر، با گذشت ...، بیش، به ...، همراه (با)، پیشوند: دور از، پس - [withdraw]، مخالف، بعو
[ریاضیات] با استفاده از، با، بوسیله ی
سایر معانی: در جایی یا برای اداره ای کار کردن، از، درباره ی، در مقایسه با، با همان شرایط، به خوبی...، به همان خوبی که، کاملا مثل، همراه، هم عقیده، یکدل، موافق (با)، در حمایت از، به سود، به نفع، از نظر ...، برای ...، از شدت ...، به خاطر ...، دارای، نزد ...، تحت سرپرستی ...، علیرغم، با وجود، در سوی، نسبت به، با درنظر گرفتن، طبق، بنابر، با گذشت ...، بیش، به ...، همراه (با)، پیشوند: دور از، پس - [withdraw]، مخالف، بعو
[ریاضیات] با استفاده از، با، بوسیله ی
دیکشنری
با
حرف اضافه
with, by, in, against, together with, cumبا
by, with, via, of, perبوسیله
before, to, unto, withپیش
of, withدر جهت
unlike, withبرخلاف
withدر ازاء
instead of, withبعوض
toward, to, into, at, unto, withبطرف
ترجمه آنلاین
با