عینا سایر معانی: بدرستی، بادقت، درست [ریاضیات] با دقت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دقیقا، مو به مو، موشکافانه، درست، با دقت، بدقت، صریحا، با صراحت، درست است، عینا همینطور [ریاضیات] دقیقا، صریحا، جامعا
راست، بدرستی، صادقانه، براستی، بطور قانونی، باشرافت، بخوبی، با حقیقت سایر معانی: واقعا، به راستی، حقیقتا، (معمولا به صورت ندای حاکی از شگفتی یا تایید و غیره) راستی !، عجب !، (در پایان نامه ه ...
راست، از روی صدق و صفا سایر معانی: truthful راستگو، صادق
تحت اللفظی، کلمه بکلمه، لفظ بلفظ سایر معانی: کلمه به کلمه، لغت به لغت، طابق النعل بالنعل، واژه به واژه، دقیق