نافرجامی [مهندسی مخابرات] به نتیجه نرسیدن ارتباط براثر عمل کاروَر یا واکنش خودکار دستگاههای برقرارکنندۀ ارتباط، به دلیل وجود نوفۀ بیشازحد یا خرابی یا ازدحام در خط انتقال ...
واژههای مصوب فرهنگستان
راهاندازی نافرجام [حملونقل هوایی] ناتمام ماندن فرایند روشن شدن هواگَرد به دلیل عدم احتراق طبیعی در محدودۀ زمانی مقرر
[بهداشت] سقط - سقط جنین - افکانه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بچه سقطشده، فگانه
مخالف سقط جنین عمدی، مخالف بچه اندازی
سقط القایی [علوم سلامت] پایان دادن به بارداری قبل از اینکه جنین قادر به ادامه حیات پس از تولد باشد
[فوتبال] آزمایشگاه
سقط خودبهخودی [علوم سلامت] پایان یافتن بارداری قبل از هفتۀ بیستم حاملگی به علت وجود ناهنجاری در باره یا مادر یا عوامل محیطی|||متـ . بچهانداختن miscarriage ...
خاتمه غیر عادی
جلوگیری از ابستنی، زاد ایست سایر معانی: جلوگیری از آبستنی، کنترل موالید، زادمهار، تنظیم خانواده [زمین شناسی] جلوگیری از آبستنی، تنظیم موالید [بهداشت] مهار زایش - کنترل موالید ...
منحرف کردن، صرف نظر کردن سایر معانی: دشنام دادن، به زشتی نام بردن (از)، لقب زشت دادن به، ناسزا گفتن، 1- (اقلام یا اسامی را با صدای بلند) خواندن 2- موقوف کردن، کنسل کردن، به هم زدن، به بعد مو ...
شکست مفتضحانه، ناکامی، بطری شراب سایر معانی: شکست افتضاح آمیز، افتضاح، مایه ی آبرو ریزی، کالیدگی، هزیمت، (بطری گردن دراز و دارای شکم کروی که بخش پایین آن از حصیر پوشیده است) غرابه، کراوه، تن ...