شکم، معده سایر معانی: (عامیانه) شکم، دل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خیز، ورم، بر امدگی، غده، دشبل، تومور سایر معانی: آمو، دشپل، دشپیل، گوک، گرهک
گورپشته [باستانشناسی] گورتپهای با قاعدۀ دایرهشکل که در ایران اغلب به عصر آهن تعلق دارد
واژههای مصوب فرهنگستان
بوقلمون، واخورده سایر معانی: (جانور شناسی) بوقلمون (تیره ی meleagrididae به ویژه meleagris gallopavo که اهلی است و agriocharis ocellata که وحشی و بومی امریکای مرکزی است)، گوشت بوقلمون، (امری ...
چرخ، پیچ و خم، قرقره، پیچ، گردش، نوبت، استعداد، چرخش، پیچ خوردگی، تمایل، تغییر جهت، گشت ماشین تراش، دگرگون ساختن، عطف کردن، تغییر دادن، پیچ خوردن، چرخیدن، تغییر جهت دادن، چرخ خوردن، تاه زدن، ...
1- وارد شدن، داخل شدن 2- تحویل دادن، سپردن، دادن 3- پس دادن، اعاده کردن 4- تا کردن، دولا کردن، تو گذاشتن 5- (عامیانه) به بستر رفتن
خاموش کردن [رایانه و فنّاوری اطلاعات] قطع کردن جریان برق رایانه یا افزاره با کلید یا دستور نرمافزاری
رخ دادن، خیش کشیدن سایر معانی: 1- دولا کردن، بالا زدن و دوختن، تو گرفتن، کوتاه کردن (لباس) 2- نمودار کردن، کشف کردن، پدیدار کردن 3- (جریان یا صدای چیزی را) زیاد کردن، بلند کردن، 4- (در جاده ...
رجوع شود به: turnabout، (در جاده و غیره) بخش عریض (برای چرخ زدن اتومبیل)، چرخشگاه [کامپیوتر] برگشت
لاک پشت، هر نوع لاکپشت ابی، کبوتر قمری، لاک پشت شکار کردن سایر معانی: (جانور شناسی) لاک پشت (راسته ی testudines از خزندگان آبزی - به لاک پشت خاکزی معمولا می گویند: tortoise)، کاس پشت، کشتوک، ...
تقلا، مجادله، کشمکش، مسابقه جسمانی، تقلا کردن، نزاع کردن، بحث کردن سایر معانی: مبارزه ی شدید، زد و خورد، دست به گریبانی، تق‹لا، بحک کردن، تق‹لا کردن
مبتدی، کاراموز، تازه کار، نوچه، نو اموز سایر معانی: خامدست