ترسویى، نامردى، پستى، ارتداد، برگشتگى
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترسو، خائن، بی وفا، ناسپاس، تسلیم شونده سایر معانی: (در اصل) التماس کننده، پناه خواه، بزدل، کم جرئت
تفریح دادن، تفریح کردن، از نو خلق کردن، تمدد اعصاب کردن، وسیله تفریح را فراهم کردن سایر معانی: از نو آفریدن، نوآفرینی کردن، باز آفریدن، از نو آفریدن، باز آفرینی کردن، دوباره خلق کردن [ریاضیا ...
رجوع شود به: rv
خوابیده، برزمین گستر سایر معانی: لمیده، تکیه داده
بهبودی یافتن، شفاء یافتن، نیروی تازه یافتن سایر معانی: (زیان وخسارت وغیره) جبران کردن، (چیز از دست رفته را) دوباره به دست آوردن، (بیماری) بهبود یافتن، خوب شدن، بازیافتن، حال امدن ...
(در خیرمقدم ها و ضیافت ها) فرش دراز و قرمز، (با : the) خوشامدگویی مجلل، ضیافت پرشکوه، تشریفات و احترامات رسمی
آبسرخه [اقیانوسشناسی] پدیدهای ناشی از تکثیر بیشازحد برخی از ریزاندامگانهای گونههای داینوفیتا (Dinophytes) معمولا در نتیجۀ افزایش مواد مغذی که براثر آن برخ ...
واژههای مصوب فرهنگستان
معطر، بودار، حاکی سایر معانی: دارای بوی بخصوص، خوشبو
افزودن، دو برابر کردن، دو چندان کردن سایر معانی: دو چندان کردن یا شدن، دوبرابر کردن یا شدن، مضاعف کردن، (صدا) منعکس کردن یا شدن، دارای پژواک کردن یا شدن، طنین افکن کردن یا شدن، خنیدن، دوباره ...
خرد کردن، کاستن، خرد ساختن، کم کردن، تقلیل دادن، تنزل دادن، مطیع کردن، ساده کردن، استحاله کردن سایر معانی: کاهش دادن، پایین آوردن، کاهیدن، کاهاندن، ویدا کردن، کاست کردن، از قیمت کاستن، ارزان ...
معمارى : کاهیده [برق و الکترونیک] کاهیده، کاهش یافته [ریاضیات] تقلیل داده شده، کاهش یافته، ساده شده، مخفف، تقلیل یافته