معنی

افزودن، دو برابر کردن، دو چندان کردن
سایر معانی: دو چندان کردن یا شدن، دوبرابر کردن یا شدن، مضاعف کردن، (صدا) منعکس کردن یا شدن، دارای پژواک کردن یا شدن، طنین افکن کردن یا شدن، خنیدن، دوباره تا کردن، توگذاشتن، (قدیمی) تکرار کردن، (دوباره از مسیر قبلی خود) برگشتن
[ریاضیات] دو چندان کردن، دوباره تکرار کردن، دو چندان شدن

دیکشنری

دو برابر شدن
فعل
redoubleدو چندان کردن
double, redouble, reduplicateدو برابر کردن
add, increase, enhance, augment, append, redoubleافزودن

ترجمه آنلاین

دو برابر کردن

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.