[آب و خاک] سرعت آستانه باد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[آب و خاک] سمت روبه باد
گردش بادرانده [اقیانوسشناسی] حرکت آبهای اقیانوسی بر اثر باد که ممکن است ساعتگرد یا پادساعتگرد باشد
واژههای مصوب فرهنگستان
نیروسنج تونل باد [حملونقل هوایی] دستگاهی برای اندازهگیری نیروها و گشتاورهای وارد بر مدل تحت آزمایش در تونل باد
بادخور، مزاحمت هوا سایر معانی: تلاطم هوا در اطراف موشک یا پرتابه، میزان این تلاطم، (نشانه گیری تفنگ و غیره) اثر باد در منحرف کردن گلوله، تنظیم دستگاه نشانه روی، بخشی از کشتی که در معرض باد ا ...
[زمین شناسی] ماسه بادی
بادزدگی سایر معانی: (آزردگی پوست در اثر باد) باد زدگی، خشکی پوست
پیچ، پیچنده، کوککننده، کلید کوک، نخ پیچ سایر معانی: (شخص یا ماشین) بالاکش، بالابر، تاب دهنده، پیچان، (ابزار کوک کردنی) دسته ی کوک، ن پیچ
ثروت باد اورده، میوه باد انداخته سایر معانی: (به ویژه میوه ی افتاده ازدرخت) باد افکنده، پا درختی
سیم پیچ، چیزی که پیچ میخورد، رود پیچ، پیچاپیچ، مارپیچی سایر معانی: پیچاندن، پیچش، تابیدگی، پیچیدن، پیچ و خم، پیچ و تاب، پر پیچ و خم، پر پیچ و تاب، مارپیچ، حلزونی، (معمولا جمع) پیچ و خم گمراه ...
[برق و الکترونیک] عامل سیم پیچی
[ریاضیات] عدد چرخش