[نساجی] تنظیم سوزن قفسه پود (در ماشین بافندگی بدون ماکو که باید از سر بوبین تا سوراخ راهنما 2/5 برابر طول تراورس نخ روی بوبین پود باشد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گاما - فرس، جنب الفرس نجوم : جناح الفرس
(بازی کودکان) دشنه پرانی
[نساجی] صحیح قرار نگرفتن ماسوره در دوک خشاب اتوکنر - جا نیفتادن ماسوره در دوک خشاب اتوکنر
کسیکه قربانی دیگران شود، بز طلیعه سایر معانی: سپر بلا، بلاگردان، کسی که گناه دیگران را به گردن او می اندازند، (در اصل - یهودیان باستان) بز قربانی که خاخام گناهان مردم را در گوشش می خواند و س ...
[معدن] پگماتیت ساده (زمین شناسی اقتصادی)
(غرور یا جاه طلبی کسی را) کاستن، سر جای خود نشاندن، خوار کردن
می در اوردن از، گیره را باز کردن از
شهر وینی پگ (پایتخت استان مانی توبا - کانادا)، رودخانه ی وینیپگ (در کانادا)
تعیین کردن، تقویم کردن، تشخیص دادن، بستن، مالیات بستن بر، جریمه کردن، بر اورد کردن سایر معانی: برآورد کردن، ارزیابی کردن، مالیات بستن، بررسی کردن، سنجیدن، بر انداز کردن، خراج گذاردن بر [صنعت ...
تحقیر نمودن، کم ارزش کردن، کسی را کوچک کردن سایر معانی: کشور بلیز (در امریکای مرکزی)، تحقیر کردن، کوچک شمردن، دست کم گرفتن، خوار شمردن، کم زدن، سرکوفت زدن، فروداشت کردن
پیچ، توپ پارچه، سرند، از جا جستن، پیچاندن سایر معانی: پیچ (و مهره) کردن، جهیدن، پرش کردن، جست زدن، (پارچه) قواره، توپ، (نساجی) طاقه، طاقه کردن، آبگونه ی جهیده در هوا، آب پیکان، آب فواره زده، ...