[عمران و معماری] عکسبرداری متناوب - فیلمبرداری متناوب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مستی، لولی، سرخوشی سایر معانی: مستی، لولی، سرخوشی
مست، لول، سرخوش، تلو تلو خور سایر معانی: کمی مست، شنگول، لق، ناپابرجا، لرزان، متزلزل، سست پایه، یک وری، کج، لول شدن
خفت کوتاهکن دوسربسته [حملونقل دریایی] نوعی خفت کوتاهکن که برای جلوگیری از باز شدن آن دو سر طناب را میبندند یا مهار میکنند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[زمین شناسی] نقشه توپوگرافی، نقشهای نشان دهنده پستی و بلندیهای زمین.
[آب و خاک] شیب سرلایه
قسمت بالا، در راس، بالاسو، در عرشه سایر معانی: بالاسو، قسمت بالا، در عرشه، در راس
سنگ راس، سنگ فوقانی
وارونه، واژگون، سروته، درهم و برهم، مغشوش، پا در هوا
درهم وبرهمی، اغتشاش، اشفتگی
خسوف یا کسوف کلی
حمله در نتیجه مسمومیت