معنی

مست، لول، سرخوش، تلو تلو خور
سایر معانی: کمی مست، شنگول، لق، ناپابرجا، لرزان، متزلزل، سست پایه، یک وری، کج، لول شدن

دیکشنری

تند
صفت
tipsy, wagglyتلو تلو خور
drunk, drunken, intoxicated, plastered, groggy, tipsyمست
gay, tipsy, merry, slightly intoxicatedسرخوش
tight, tipsy, drunk, nappyلول

ترجمه آنلاین

بامزه

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.