از خود راضی، عشرت طلب، تن اسا، خود خوشنود سایر معانی: (تداعی منفی) از خود راضی، خود رضامند، خود خشنود، خودپسند
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برضایت، با مهربانى
باگله گزاری
املای قدیمی: complete
رجوع شود به: complexioned، complexioned : لغت gt;رو lt; مثل سیاه رو یا سبزه رو
[ریاضیات] متمم زاویه
مکمل بارپذیری [ژئوفیزیک] مساحت زیر خم واپاشی در قطبش القایی حوزهزمانی که با انتگرالگیری ولتاژ در بازه زمانی 45,0 تا 75,1 ثانیه بهدست میآید ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[ریاضیات] متمم گراف
[ریاضیات] مجموعه ی مکمل، مجموعه ی متمم
دارای خاصیت متمم یامکمل ,تمام کننده
کمال، متمم، تکمیل، متممی، اصل متممیت سایر معانی: حالت تکمیلی، مکمل یکدیگر بودن، تکمیل گری
متمم، مکمل، تکمیل کننده یکدیگر سایر معانی: مکمل (یکدیگر)، تکمیلی، پرساز (complemental هم می گویند) [برق و الکترونیک] مکمل اصطلاحی در مورد مدارهای مجتمع که به مفهوم استفاده از عناصر با قطبیت ...