complacent
/kəmˈpleɪsənt/

معنی

از خود راضی، عشرت طلب، تن اسا، خود خوشنود
سایر معانی: (تداعی منفی) از خود راضی، خود رضامند، خود خشنود، خودپسند

دیکشنری

از خود راضی
صفت
cocky, overbearing, smug, complacent, assuming, presumingاز خود راضی
complacentعشرت طلب
complacent, self-affectedتن اسا
complacentخود خوشنود

ترجمه آنلاین

از خود راضی

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.