اولویتبندی [مهندسی مخابرات] خدماتی که مشترک با استفاده از آن میتواند ارتباط با یک منبع یا منابع مشخص را در اولویت قرار دهد
واژههای مصوب فرهنگستان
phaged(a)enaطب، خوره، اکله، غانقرایا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سبقت، برتری، تقدم، پیشی، امتیاز، اولویت، حق تقدم سایر معانی: ارجحیت، سابقه، (رده بندی سفرا یا کارمندان و غیره برحسب) ارشدیت (precedency هم می گویند)، پیشتر یا ارجح بودن (از نظر زمان یا رتبه ...
[ریاضیات] شبکه ی پیش نیازی
سابقه دار، نمونه دار، با نظیر
مقدماتی سایر معانی: وابسته به سابقه یا رسم، روالی، سابقه شو، سابقه درست کن
پیشعاج [پزشکی - دندانپزشکی] لایۀ داخلی و آهکینشدۀ عاج که در تماس با مغزۀ دندان قرار دارد|||متـ . عاجواره dentinoid ...
حکم پادشاه در مورد تسریع دادرسى به قاضى یى که صدور راى را به تاخیر انداخته است قانون ـ فقه : حکم ارجاع مجدد دعوى از محکم عالى به دادگاه تالى [حقوق] دستور دادگاه عالی به دادگاه نخستین برای اد ...
[حسابداری] مخاطرات و مزایای مالکیت
در مورد مجسمه نشسته
نشسته، غیر مهاجر، غیر متحرک، مقیم در یک جا سایر معانی: مستلزم نشستن زیاد، مستلزم پشت میز نشینی، ناجنبا، نشیمند [زمین شناسی] نشسته، غیر مهاجر، مقیم در یکجا، غیر متحرک
پیرو فلسفه سویدن برگ، سویدن برگ گرای، سویدن برگگرای وابسته به سویدن برگ گرایی