معنی

مقدماتی
سایر معانی: وابسته به سابقه یا رسم، روالی، سابقه شو، سابقه درست کن

ترجمه آنلاین

مقدماتی

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.