سودمندی، مفیدیت، کمک، چاپلوسی، تملق، پستی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کمک، چاپلوسی، تملق، زیر زاوری سایر معانی: subservience سودمندی
زیر مجموعه سایر معانی: (ریاضی) مجموعه ی فرعی، زیر دسته [شیمی] زیرمجموعه [کامپیوتر] زیر مجموعه . [برق و الکترونیک] زیردستگاه تجهیزات تلفنی یا اشتراک دیگری که به سیستم مخابراتی متصل می شود. [ز ...
شاخه کوچک، شاخه فرعی، گیاه کوچک، گیاهیزه سایر معانی: (گیاه) نیم درختچه، نیم بته
فرو نشستن، فروکش کردن، نشست کردن، سست شدن، واگذاشتن سایر معانی: فرورفتن، آرام شدن، ته نشست کردن، رسوب کردن (رجوع شود به: settle و precipitate)، درد وغیره واگذاشتن
فرونشست، فروکش، فرونشینی، نشست، فروکشی، تخفیف درد و غیره سایر معانی: فرونشست، فروکش، نشست، فرونشینی، فروکشی، تخفیف دردوغیره [عمران و معماری] نشست - فرونشست - فرونشستگی - تهنشینی [زمین شناسی] ...
[آب و خاک] وارونگی فرونشستی
[نفت] نشست زمین
[آب و خاک] سرعت فرونشینی
[حسابداری] واحد (شرکت) فرعی
[ریاضیات] معادله ی کمکی
[حسابداری] دفتر معین [ریاضیات] دفتر معین